غم بي تكيه گاهي ..حسرت اينكه يكي بفهمه درد دلم را ..
تو اين زمونه تنهايي شده رسم روزگار.. ما كه بچه بوديم چه بازيهايي كه نمي كرديم ولي بچه هاي امروز چي...
آخ دلم لك زده براي هم بازيهاي قديمي...
كاشكي يكي پيدا مي شد تا دليل غمم را مي پرسيد تا درد دل هايي را كه تو سينه ام كهنه شدند تحويلش مي دادم.