سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دنیای من پر از عکس و حرف نگفته

صفحه خانگی پارسی یار درباره

شروع صبح نو

دست نوشته ها ,     نظر

سلام صبح بخیر   داشتم وبلاگ ها رو نگاه می کردم

همه عاشق شدن اا   سحر خانوم عزیز گفته بود نصفه چرا حرف می زنی دیشب خداییش نمیشد بگم جریان چیه سری بود اما یه کم باید می گفتم تا اروم بشم شاید بعدا تعریف کنم جریان چی بود

 

اومیدم از بازدید تعریف کردیم پارسی بلاگ قاطی کرد الان باز کردش صفر تازه گفتم امروز رکورد میشکنه  چه وضعیه  

راستش هنوز تو فکر قضیه دیشبم

 


عجب جماعتی هستیم پر از راز و مشکلات

دست نوشته ها ,     نظر

اقا یه چیزی  بگم باحال امشب دلم نگرفته بلکه از روزگار ماتم برده همیشه زندگی سخت رو تجسم می کردم اما حالا با چشم خودم دیدم راستش یه چیزی ته دلمه که نمیشه بگم شاید یه روزی گفتم بگذریم

بازم می گم هر چیز یه بار خوندنش بد نیست اینم تازس جایی نشنیدین می گید نه بخوندیش

 

در تمام لحظه هایم هیچکس

قصه انسانیم را حس نکرد

اسمان غم گرفته هیچ گاه

دیده بارانی ام را حس نکرد

انکه سامان غزل هایم از اوست

بی سر و سامانیم را حس نکرد

 

 

 


دلم گوله اتیشه انگار تبر می زنن به ریشه

سلام علیک خوبم نه شما چی اره ؟ اما 90 درصدتون نیستید

دلم داره می ترکه احساس سنگینی شدید روی دلم می کنم یه حس عجیبی بهم می گه ننویس اخه می نویسی واسه کی اینجا هیچکی به کسی اهمیت نمی ده نه نت هیچ جا چقدر بده ادم حس کنه هیچکی درکش نمی کنه نتم که شده میدون مسابقه وبلاگی ها می رن توی وبلاگ های دیگه می گن مرسی زیبا بود به من هم سر بزن خوسحال می شم حالا بعضی ها پیاز داغشو زیاد می کنن

منم مثل همه.  شدیم مثل عروسک که همه چیمون مصنوعیه دیگه طاقت ندارم دارم از شدت ناراحتی می پوکم وای خدا دیگه اگه تو این پست هم ببینم نظر تکراری دادن دق می کنم نمی دونم چی می خوام نمی دونم چیکار کنم نمی دونم چی بگم که یکی بفهمه دردم چیه همه شدیم یه جور

وقتی ناراحتی می گیم خدا چرا کسی منو درک نمی کنه اما خودمون هیچ وقت به داد کسی نمی رسیم همه درد داریم اما ....

راستش زیاد امتحان کردم سفره دلم رو پیش خیلی ها باز کردم اما همه بی تفاوت گذشتند چرا همه چی تموم نمیشه  چرا هیچ وقت این چرا ها از بین نمی ره و به جاش هر روز چرای تازه تر به وجود میاد اخه دیگه چیکار کنم خسته ام طاقت ندارم 

دیگه نمی دونم چی بگم حرفمو همینجا تموم می کنم با اینکه هیچی تموم نشده نظر نمی خوام خسته ام از بس دیدم که گفتن قشنگ بود مرسی اخه چیش قشنگه نارا حت بودنه ادما کجاش قشنگه یکم به خودمون بیایم تورو به خدا یکم انصاف رو رعایت کنیم

 


چت با خودم یعنی اون یکی خودم

امشب زدم به سیم اخر چت با یه نفر چت می کردم ولی در اصل چت با خودم بود از یه جاییش شد وحید اینجا وحید اونجا چقدر من و اون فرق داریم منظورم وحید اونجاس می زارم توی ادامه متن کسی خواست بخونه شاید شما هم مثل من باشید یه بار بخونید شاید خودتونو بیدار کنید اخه می گن بعضی حرف ها رو می دونیم اما تا نشنوی نمی دونی که می دونستی اینا هم شاید از اونا باشه پس بخونید

ادامه مطلب...

فرق دیروز و امروز و اما اینده چه خواهد شد ؟

دست نوشته ها ,     نظر

امروز تو وب ها که داشتم می گشتم یه شعر جالب دیدم می زارم شما هم بخونید

 

         

شاید آن روز که سهراب نوشت : تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینجور نوشت هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجبارست.

 

نظر شما چیه ؟ شاید اگه اینو 10 سال پیش میذاشتم خیلی ها می گفتن نه اینطور نیست زندگی زیباست اما حالا چند نفرتون اینو می گید ؟

 

اینده گان وقتی اینو بخونن چی می گن ؟ شاید روزی برسه که دیگه همه اینو قبول داشته باشن و بگن برو بابا این رو دیگه هممون می دونیم واقعا داریم به کجا میریم