سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دنیای من پر از عکس و حرف نگفته

صفحه خانگی پارسی یار درباره

مرگ احساسات

شعر ها ,     نظر

کلی حرف دارم بزنم اما نمی خوام فعلا نمی زنم اما این شعر خیلی وصف حال الان منه بخونیدش زیباست

مرگ احساسات پنهان مرا باور کنید

اه ای مردم زمستان مرا باور کنید

در شب توفانی اندیشه های وهمناک

پت پت فانوس ایمان مرا باور کنید

می کشم بر دوش نعش خاطرات خویش را

داستان سرد زندان مرا باور کنید

در کویر خاطرات خوشکسال عاطفه

بارش باران چشمان مرا باور کنید

در زمستانی که خون در قلب ها یخ می زند

مرگ احساسات پنهان مرا باور کنید

 


کاش سر شار از سخاوت می شدیم

شعر ها ,     نظر

چیه بد نگاه می کنید اومدم یه شعر بزارم و برم دعوا که نداریم

 

 

 

کاش سر شار از سخاوت می شدیم

ابر باران کرامت می شدیم

کاش همرنگ بهار عاطفه

رنگ ابی صداقت می شدیم

کاش وقتی صحبت از گل بود و عشق

ما پرا از احساس لطافت می شدیم

کاش قبل از گفتن هر احتیاج

ما سراپا استجابت می شدیم

در نجابت فاطمه (ع) همتا نداشت

کاش غرق این نجابت می شدیم

چون عدالت با علی (ع) پیوند داشت

کاش قربان عدالت می شدیم

کاش در ادینه صبح ظهور

لایق وصل و زیارت می شدیم

 

 

دو کلمه هم از خودم بگم ؟   ااا خوب بابا حالا چرا می زنید هیچی نمیگم بای

 


چی میشه

شعر ها ,     نظر

 

چی میشه به فکر همدیگه باشیم

تو دلامون خالی از کینه باشیم

چی میشه مرهمی از جنس صفا

برای دستای پر پینه باشیم

چرا مث قصه هامون نمی شیم

مث لیلی مث مجنون نمی شیم

چرا ما زلال و جاری و روون

مث سر چشمه کارون نمی شیم

چی میشه به شهر خوبی ها بریم

عطر ناز گل رویا بگیریم

همیشه دوست داشتنو داد بزنیم

وقت بیداری واسه هم بمیریم